نداي عاشقي

هنوزهم دوستت دارم ...

 

گذشته در چشمانم مانده است

عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی

صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم

که نفهمی هنوز هم "
دوستت دارم

 


+نوشته شده در یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:,ساعت15:31توسط Mr.Amorist |
عشق یعنی...

 

عشق یعنی خاطرات بی غبار 

دفتری از شعرو از عطر

عشق یعنی یک تمنا یک دنیا 

زمزمه ای عاشقانه با سوزوساز

عشق یعنی چشم خیس مست او 

زیر باران دست تو در دست او

+نوشته شده در یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:,ساعت15:19توسط Mr.Amorist |
گاهی ...

 http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/mataleb1/flow.matalebeziba.ir.jpg

گاهی با یک قطره، لیوانی لبریز می شود

 

گاهی با یک کلام، قلبی آسوده و آرام می گردد

 

گاهی با یک کلمه، یک انسان نابود می شود

 

گاهی با یک بی مهری، دلی می شکند و...

 

مراقب بعضی "یک" ها باشیم که در عین ناچیزی، همه چیزند.

+نوشته شده در جمعه 4 مهر 1393برچسب:,ساعت13:19توسط Mr.Amorist |
غرور...

 

آدمیزاد غرورش را خیلی دوســـت دارد...



اگــــر داشته باشد



آن را از او نگیرید...



حتی به امانت نبــــرید



ضربه ای هم نزنیدش؛



چه رسد به شکستن یا له کــــردن!



آدمی غرورش را خیلی زیاد...شـــاید بیشتر از تمام داشته هایش

 

دوست دارد



حــــالا ببین اگر خودش ؛غرورش را به خاطـــرتــــو نادیده بگیــــرد؛

 

چقـــدر دوستت دارد...

+نوشته شده در پنج شنبه 3 مهر 1393برچسب:,ساعت14:5توسط Mr.Amorist |
میم مثل مرد ...

 

میـــــــــــــم ... مثلِ مـــــرد 

او "مـــرد" است دستــــانش از تو زِبرتر و پهن تر است 

صورتش ته ریشى دارد 

قلبش به وسعـــتِ دریــــا 

جـــاىِ گریـــــه کردن به بالکن میرود و تنـــهای را میبلعد... ... 

او با همــــان دستان پهن و زبرش تورا نوازش میکند 

با همان صورت ناصاف و ناملایم تورا میبوسد و تو آرامــــ میشوى 

آنقــــدر اورا نامــــرد "نخوان" 

آنقدر پول و ماشین و ثـــــروتش را "نسنج" 

فقط به او "نــــخ بده" تا زمین و زمان را برایت بدوزد 

فقــــط باهاش "روراست باش" تا دنیا را به پایت بریزد !

+نوشته شده در پنج شنبه 3 مهر 1393برچسب:,ساعت14:3توسط Mr.Amorist |
LOVE...

با چشم هایت حرف دارم.میخواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم ...از بهار..از بغض های نبودنت...از نامه های چشمانم..که همیشه بی جواب ماند..باورنمیکنی؟؟

تمام این روزها با لبخندت آفتابی بود..اما دلتنگی آغوشت رهایم نمیکند..

...به راستی عشق بزرگترین آرامش جهان است..

+نوشته شده در شنبه 29 شهريور 1393برچسب:,ساعت20:22توسط Mr.Amorist |
من تنها نیستم ...

من تنها نیستم.اشکهایم را دارم.اشکهایی که ازغم تو برگونه هایم جاریست!!!

من تنهانیستم لحظه هارا دارم.لحظه هایی که یکی پس از دیگری عاشقانه میمیرند تا حجم فاصله هارا کم رنگ تر کنند!!!

من تنها نیستم چرا که خیالت حتی یک نفس از من غافل نمیشود...چقدر دوست دارم لحظه هایی را که دلتنگ پشمانت میشوم.!!

هرلحظه دوریت برایم یه دنیا دلتنگی است و چقدر صبور است دل من.چرا که به اندازه تمام لحظه های عاشق بودنم از تو دور هستم.....!

ولی من باز چشم به راهم ...چشم به راهم تا آرامش را به قلب من هدیه کنی مهربان من.

+نوشته شده در شنبه 29 شهريور 1393برچسب:,ساعت20:20توسط Mr.Amorist |
چه فرقی میکند؟

 

تو را دوست دارم

چه فرق می کند که چرا یا از چه وقت یا چطور شد که ...

    چه فرق می کند ...؟

وقتی تو باید باور کنی و نمی کنی

    و

 

        من باید فراموش کنم که نمی کنم .

+نوشته شده در شنبه 29 شهريور 1393برچسب:,ساعت20:18توسط Mr.Amorist |
تنهاتویی

  

 
 
تنها تویی در آسمان قلبم
 
 
 
 
که مثل ستاره میدرخشی در شبهای تیره و تارم
 

 
 
که هر سحرگاه مثل خورشید طلوع میکنی در دل قلب عاشقم
 
 
 
 
با طلوع تو ای خورشید من ، غمی دیگر در دلم نیست
 

 
 
احساس آرامش میکنم وقتی که تو نورانی کرده ای سرزمین قلبم را
 
 
 
 
تنها تویی در آسمان قلبم
 
 
 
 
که مثل پرنده ای پرواز میکنی در قلبم
 
 
 
 
اوج میگیری در آسمان آبی احساسم ومرا به بالاترین نقطه ی عشق میرسانی
 
 
 
 
تنها تویی در آسمان قلبم
 
 
 
 
تویی که مثل باران میباری بر کویر تشنه ی قلب عاشقم و
 
 
 
 
عاشقتر میکنی مرا با طراوت قطره های مهربانت
 
 
 
 
تنها تویی در سرزمین احساسم
 
 
 
 
تویی که هر لحظه قدم برمیداری بر خاک دلم 
 
 
 
 
از جنس عشق میشود خاک این سرزمینیکه روزگاری بود هیچ رهگذری از آن عبور نمیکرد
 
 
 
 
آری روزگاری بود که هیچ ستاره ای در آسمان قلبم نمیدرخشید
 
 
 
 
هیچ خورشیدی طلوع نمیکرد
 
 
 
 
تنهایی بود و تنهایی ، آمدی و گفتی که از جنس مایی
 
 
 
 
عشق را میشناسی ، همیشه با ما می مانی
 
 
 
 
من و قلبم نیز تو را باور کردیم
 
 
 
 
در آسمان آبی احساس جشن عشق را برپا کردیم...
 
 
 
 
تنها تویی در قلب پر از احساسم
 
 
 
 
تنها تو خواهی ماند در آسمان قلبم
 

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 4 شهريور 1393برچسب:,ساعت16:49توسط Mr.Amorist |
چندتا دوسم داری؟

 

همیشه وقتی یکی ازم می‌پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ می‌گفتم... .

ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم: یکی!!! می‌دونی چرا؟ چون قوی‌ترین و بزرگ‌ترین عددیه که می‌شناسم... .

دقت کردی که قشنگ‌ترین و عزیزترین چیزای دنیا همیشه یکی هستن؟؟؟ ماه یکیه... .

خورشید یکیه... .

زمین یکیه... .

خدا یکیه... .

مادر یکیه... .

پدر یکیه... .

تو هم یکی هستی... .

وسعت عشق من به تو هم یکیه... .

پس اینو بدون از الآن و تا همیشه یکی دوستت دارم... .

+نوشته شده در دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:,ساعت16:47توسط Mr.Amorist |
دوستت دارم ...

 

دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن!

دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری!

دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست می‌داری!

دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق!

دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند!

دوستت دارم چون تو رو میخواهم و تو نیز مرا میخواهی!

دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق!

دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور می‌کنی . . .

+نوشته شده در دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:,ساعت16:45توسط Mr.Amorist |
تلقین

 

ميداني رفيق . . .

هيچ خيانتى هم نميتونه باعث تنفر از کسى

 

که واقعا دوستش دارى بشه....

فقط شروع يه تلقينه....

تلقين اينکه ديگه دوسش ندارى....

تلقين....

+نوشته شده در دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:,ساعت12:50توسط Mr.Amorist |
خداحافظ

 

آشنای عرشه ی دل! ناخدا! خداحافظ !
بادبان کشتی من! – تا خدا – خدا حافظ !
خیسم از ترانه ی امواج – داده است انگار
 
حسّ شاعرانه به دریا خدا ، خداحافظ !
 
ای ستاره! در شب و تنها ، به جاده ی غربت
 
می روم شبانه به هرجا خدا ، خدا حافظ !
 
در طلوع خاطره ها پرسه می زنم تا عشق
 
عاشقانه ها! – که تویی یا خدا – خداحافظ !
 
بعد از آن سکوت غریبی – به رنگ فاصله ها -
 
نامه ای نوشته چه زیبا خدا : « خداحافظ ! »
 
حسرتی شبیه غزل های من پُر است از تو
 
بی تو مانده راز دلم با خدا ، خداحافظ !
 
جاده! کوچه! پنجره! باران! ستاره! خاطره! عشق !
 
بوسه های وسوسه! حتی خدا! خداحافظ !
 

+نوشته شده در دو شنبه 2 تير 1393برچسب:,ساعت21:17توسط Mr.Amorist |
من تسلیمم

 عکسهای غمگین از لحظات تنهایی, عکس های غمگین عاشقانه www.jazzaab.ir

آهای عشق، من تسلیم تو هستم

آهای عشق، من هیچ حرفی در برابرت ندارم که به زبان بیاورم

تو مرا شکست دادی ای عشق… من تسلیم احساسات آتشین تو میباشم

آهای عشق، تو مرا خیلی شکنجه دادی، مرا عذاب دادی، یک دنیا غم و غصه در وجودم جا دادی، ولی من باز هم من با این همه عذاب تسلیم تو شدم

آهای عشق، تو مرا در باتلاق زندگی فرو بردی، تو مرا در زندان عاشقی اسیر کردی، تو مرا در سرزمین دروغینت نگه داشتی تا من از تو دور نشوم

آهای عشق من تسلیم تو هستم ، اینک که من تسلیم تو شده ام، میخواهی دوباره مرا شکنجه دهی؟. مرگ را به تو ترجیح دادم ، اما تو نگذاشتی که من خودم را از این دنیا و از تو راحت کنم

ای عشق، تو کجایی؟ فریاد  مرا می شنوی؟.. گریه های را میبینی؟… غم و غصه های مرا احساس می کنی؟….. پس چرا پاسخی به من نمیدهی؟

من تسلیم تو شده ام… آروز داشتم یک بار هم تو تسلیم من شوی!

تنها آروزی من این بود که من تو را فراموش کنم! اما…!

اما نتوانستم فراموشت کنم، تو احساسی را در وجود من قرار دادی که دیگر فراموشی تو زمان مرگم هست…!

آهای عشق من تسلیم تو هستم

+نوشته شده در دو شنبه 2 تير 1393برچسب:,ساعت20:56توسط Mr.Amorist |