نداي عاشقي

ﺁﻏﻮﺵ

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ

 

ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﺴﺖ

 


ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺯﯾﺎﺩﺵ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ

ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ !

+نوشته شده در سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,ساعت13:0توسط Mr.Amorist |
پشت خطي !



 

داشت از تنهائی اش میگفت  

اما صدای بوق پشت خطی امانش را بریده بود

+نوشته شده در سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,ساعت12:57توسط Mr.Amorist |